-
و من از همه بیشتر واسه گلدونا خوشحالم
شنبه 11 مرداد 1393 13:30
دیروز من و انوش (همسر جان) تصمیم گرفتیم دکوراسیون خونه رو تغییر بدیم و به همین منظور طی یک عملیات انتحاری دو تا از قفسه های کتابخونه رو از اتاق کار به پذیرایی منتقل کردیم. روی قفسه ها هم چند تا گلدون چیدیم، گل های خوشگل با گلدون های سبز و آبی. یه سری کتاب رو هم گلچین کردیم مثلا یک طبقه رو اختصاص دادیم به کتاب های...
-
یعنی صبور شدم... بعیده!!
جمعه 10 مرداد 1393 13:29
چند روز گذشته کتاب سمفونی مردگان نوشتۀ عباس معروفی رو خوندم. پیش تر چند جایی در مورد این کتاب مطالبی خونده بودم و تمام ذهنیتم این شده بود که حتما آخر کتاب یه دل سیر گریه میکنم و این حرفا.... ولی موقع خوندن هرچی پیش رفتم گریه م نگرفت، نه اینکه کتاب بدی باشه ها نه ، واقعا خوب بود و پر از غم و منم که سرشار از احساسات و...
-
به تو سلام می کنم ....
پنجشنبه 9 مرداد 1393 13:26
به تو سلام می کنم کنار تو می نشینم و در خلوت تو شهر بزرگ من بنا می شود. اگر فریاد مرغ و سایۀ علفم در خلوت تو این حقیقت را باز می یابم. ..... من به دنبال سحری سرگردان می گردم. از امروز تصمیم گرفتم بنویسم، نمیدونم شاید یه جوه، ولی فعلا این جو منو گرفته و معلوم نیست نوشته هام سر از کجا دربیاره فقط امیدوارم بتونم بنویسم...