آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

خلاصه کتاب چیز خوبیست از ما گفتن ...

امروز فرآیین با من اومده کتابخونه. 

کتابخانه های عمومی هر شهر یه بخشی رو اختصاص داده به کودکان، که تو اون بخش ها کلی کتاب های مفید و خوب و یه سری بازی فکری وجود داره که ساعتی میتونه بچه ها رو سرگرم کنه. 

می تونید به کتابخونه عمومی نزدیک خونه تون سر بزنید و ساعتی رو با بچه ها تون مشغول کتابخوانی و بازی بشید. اینطوری هم بچه ها از کوچیکی با مفهوم کتاب آشنا میشند و هم کم کم و در خلال بازی به کتاب علاقه مند میشن و کلی چیزهای مفید یاد می گیرند. 

چند روز پیش یه خانومی با دخترش اومده بود بخش کودک و دنبال کتاب می گشت. دختر کوچولو مشغول کتاب خوندن شد و من با مادرش هم صحبت. می گفت انقدر دخترم وابسته به کتاب شده که شب بدون قصه و کتاب خوابش نمیبره و از زمانی که عضو کتابخونه شده خیلی اطلاعاتش بالا رفته. 

در ضمن هر کاری هم که دوست داریم بچه ها انجام بدن رو میشه در خلال خوندن کتاب ازشون درخواست کرد.

هنوز هم میشه امیدوار بود

چهارشنیه یه خانومی اومده بود کتابخونه. کتاب های قبلی رو تحویل داد و یه سری کتاب جدید گرفت. ظاهرن از دو هفته گذشته فرصت نداشت که بیاد و میگفت دیشب کتاب نداشتم بخونم، کلافه شدم. تا صبح نتونستم بخوابم، راه میرفتم نصفه شبی، آخه میدونی وقتی شبا کتاب می خونم آرامش می گیرم و ذهنم از مشکلات اطرافم تخلیه میشه. همه ی ذهنم میره سمت موضوع اون کتاب و راحت خوابم میبره.

منم گوش می کردم و کیف می کردم ...