آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

خدا به داد دل مولانا برسد

این روزها کتاب خوندن حکم مورفین داره واسه روحیه ی من. به هر حال بچه داری کار سختیه چه برسه به دوتا بچه ی پشت سر هم. از بی خوابی ها و خستگی های جسمی که بگذریم، خستگی روحی به نظرم بیشتر آدمو اذیت می کنه.

به همین دلیل و برای فرار از احوالات شبه افسردگی کتابی دست گرفتم به نام: ملت عشق نوشته ی الیف شافاک

انصافن انتخاب خوبی بود. داستان انقدر کشش داشت که یک لحظه ذهن را رها نمی کرد. هر زمان که برای انجام کاری کتاب رو به ناچار کنار می گذاشتم مدام نگران شخصیت های داستان بودم و در آخر راستی راستی عاشق شمس شدم و با مرگش به پهنای صورت گریستم و مدام غصه ی دل مولانا را خوردم.