آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

مرواریدهای دردناک

دختر صبور من دو تا دندون درآورده. دوتا دندون از فک پایین. 

فرین برخلاف فرآیین خیلی سر دندون درآرودن اذیت شد و خیلی بهانه گرفت. غذا که کلن نخورد این روزها و کلی هم گریه و بی قراری. طفلکم مقداری هم لاغر شده. حقم داره نازنینم. بیستم فروردین اولین دندون و بیست و چهارم دومین دندونش نیش زد. یعنی به فاصله چهار روز دوتا دندونش اومد بیرون. 

امیدوارم دندون بعدی یه فرصتی بهش بده که بچه یه ذره آرامش بگیره و بعد بیاد 

قربون اون حرف زدنت بشم من (دده)

 فرین دخت باهوش ما یکم فروردین برای ما حرف زد.  روز اول عید رفتیم مهمونیِ یکی از دوستامون و اونجا انقدر همه با فرین حرف زدن و سر به سرش گذاشتن که بچه هیجان زده شده بود. وقتی باهاش بازی میکردن و میخندیدن دست و پاشو با هیجان تکون می داد و به محض اینکه ازش رو برمیگردوندن میگفت دده

فکر کنم صدا میزد میگفت برگرد بازی کن باهام 

بهار چهار نفره ما

عید من عید تو عید همه مبارک

مهمونی بهاره بهارمون مبارک

سال جدید از راه رسید اما برای ما امسال با سال های قبل فرق داره. چرا؟ چون ما امسال دو تا فرشته رو کنار سفره هفت سینمون داریم. یه فرشته ی پنج ماه و نیمه و یه فرشته ی سه سال و نیمه.

امسال سر تحویل سال دعا کردم اول از همه برا سلامتی و عاقبت بخیری بچه ها. واسه اینکه دلشون همیشه شاد باشه. یک لحظه حتی لبخند از رو لبای خوشگلشون نره. واسه همه ی بچه ها و فرشته های این مملکت. ایشاله روز به روز اوضاع بهتر بشه و بتونن زندگی تو یه کشور امن و آرام و شاد رو تجربه کنند. 

دعا کردم و اسه سلامتی همگی مون که تنمون سالم باشه و در کنار هم باشیم همیشه. غصه از دلای همه مون پر بکشه. تو خونه مون همیشه صدای قهقهه و شادیمون پخش بشه. صدای خوشی هامون تا سر کوچه بره. جیبمون پر از روزی و برکت باشه. سفره مون همیشه پهن باشه و سایه بزرگترهامون همیشه بالا سرمون باشه انشاله.