آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

مهمون داشتیم، چه مهمونی

ما این هفته میزبان بودیم. میزبانِ دوستای عزیزمون که پست قبلی در موردشون نوشتم. اولین بار بود که به خونه ی ما در مشهد اومدن و  بهمون خیلی خوش گذشت، امیدوارم به مهمونامون هم خوش گذشته باشه.

اصلن بر هر آدمی واجبه که یه دوست باحالِ مهربونِ همه چی تموم داشته باشه و هی بهشون گیر بده که پاشید بیاید. و بالخره آرزوی ما برآورده شد و دوستامون اومدن و با خودشون کل عشق و انرژی مثبت به خونه مون آوردن.

فرآیین هم نگم براتون که چقدر ذوق زده بود براشون. از یک هفته قبلش به همه عالم و آدم اعلام کرده بود که چند شب دیگه که بخوابم عمو سهیلم میاد و بعد از اومدنشون هم صبح به صبح که چشماشو باز می کرد، می پرسید: عمو سهیل هست؟

برای همه آرزو میکنم که یه دوست خوب و محشر و باصفا مثل دوست ما پیدا کنید.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.