آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

پاچه مشتری تونل نیست، تو رو خدا مشتری رو تو معذوریت نذارید

آقا ما بالاخره بعد از یکماه تصمیم گرفتیم پرده بخریم  برا خونه جدید. البته مجبوریم، چون آفتاب شدیده و وسایلمون خراب میشه. خلاصه رفتیم پرده فروشی و بماند که فقط مجبور شدیم یک مدل تور ساده انتخاب کنیم چون ارتفاع سقف بلنده و هیچ مدل پارچه ای نمیشه استفاده کرد. البته که خودم از طرح های ساده بیشتر لذت می برم. 
همینطوری الکی الکی نزدیک به پنج میلیون پول یه پرده معمولی برامون دراومد. 
به فروشنده میگیم آقا ما آستری نمیخوایم چون برا پرده قبلی ها مون نو مونده. همونا رو استفاده میکنیم. میگه آخه خانم اونا کوتاهه و زشته تیکه بندازیم. میگم آخه چه زشتی داره، اونا که زیر تور با چین سه متر دیده نمیشه اصلن :/
خلاصه با چرب زبونی که زشته و فلان آستری رو کرد تو پاچه مون. نصاب فرستاد اندازه گیری. نصابم از هر طرف یک متر اضافه زده همینطوری بی دلیل رو دیوارا پرده بیاد برا اینکه قشنگ تره. 
حالا من شب اومدم بخوابم با خودم حساب میکنم خدایا اینطوری که تمام دیوارا میشه پرده، پس ما این همه رنگ های خاص ساختیم و زدیم رو دیوار که بکنیمش زیر پرده!!!!
خلاصه دیشب بعد از کلی مشورت پاشدیم رفتیم دوباره پرده فروشی با دخترخاله م. اول که گفتیم آستری نمیخوایم کلن. بعد اینکه از هر طرف پنجاه سانت پرده ها رو کم کردیم. هرچی هم فروشنده گفت قانون پرده زدن همین اندازه هاییه که نصاب گرفته، گفتیم ما دوست داریم دیوارمون پیدا باشه از اطراف. 
اتاق خواب ها رو هم حذف کردیم چون پرده قبلی ها مون هم خوشگله و هم نو. فقط چون کم میاد برا تو هال نمیتونیم استفاده کنیم که اونا رو هم میزنیم به اتاق خواب ها. 
و اینگونه شده که پرده ها از پنج تومن رسید به دو تومن ...
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.