آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

هرگز نمیرد آنکه دلش جلد مشهد است

بالاخره با انتقالی همسر موافقت شد و حالا پروسه کاری من شروع شد. چندباری رفتم ستاد برای منتقل شدن به مشهد. اگر با منم موافقت کنند و در جریان این جابه جایی بتونم کارم رو در مشهد ادامه بدم که دیگه نوراعلی نوره. 

دیروز مدیر منابع انسانی اداره که اونم از قضا از انسان های نیک روزگاره، می گفت تو هنوز یک ماهه قرارداد ستاد شدی چه جوری درخواست انتقال می کنی (خخخ). گفتم بابا شرایط زندگی و نگهداری از بچه برام خیلی سخت شده به خدا، بذارید برررررررم من

خلاصه که میریم که شروع کنیم راند جدید انتقالی منو 

با همه این اوصاف شروع کردیم به جمع کردن وسیله و همسر قراره بره مشهد دنبال پیدا کردن خونه. توکل به خدا کنیم و بریم ببینیم چی پیش میاد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.