آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

سال نو مبارک

تعطیلات بهاری ما در چشم به هم زدنی گذشت.

امسالم به روال سال‌های گذشته پر بود از دورهمی و خوش‌گذرونی و مهمونی‌بازی. اما متاسفانه همون روزی که از تهران رسیدیم همسرم بعد از برداشتن چمدون از صندوق ماشین کمرش گرفت و کلن رفت تو استراحت و خیلی کم تونست تو مهمونی‌ها و برنامه‌ها شرکت کنه.

به همین خاطر ما سه روز بعد از سیزده بدر به تهران برگشتیم تا مقداری جاده‌ها خلوت بشه.

از نوزدهم هم دوتایی رفتیم سر کار و فرآیین پیش بابا و خواهرم موند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.