آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

تو اومدی به دنیا و دنیام دنیا شد ...

95/4/4

تاریخی که روی قلبم حک شده. یعنی اگه قلبمو بیارم بیرون می بینم روش این تاریخ رو نوشتن :))))

امروز پسرک عزیز ما یک ساله شد. یک سال شیرین و رویایی. توی این یکسال با حضورش زندگی ما سرشار از برکت بود. خنده هامون، تلاشمون، انتظارمون و ... همه چی خیلی معنادار تر از قبل شده. فرشته ای که با هر حرکتش حسابی ذوق کردیم. با شنیدن صدای گریه ش تو اتاق عمل، تا اولین خندیدنش، غلت زدن، نشستن، آققققققا و دده گفتن، دندون درآوردن ، ایستادن، قدم برداشتن، دست زدن و رقصیدن و حرف زدنش ...

همه ی این کارها رو فرشته ای تو این یک سال برای ما انجام داده که از وجود و گوشت و خون ماست ... یک معجزه ی بزرگ که خدا برای ما هدیه فرستاد و ما بی نهایت سپاسگزار حضورش توی زندگی مون هستیم.

برنامه ی جشن تولد فرآیین رو  هفدهم تیر می گیریم چون الان ماه رمضان هستش و دقیقا ایام قدر.

خدارو شکر امروز جمعه س و من در کنار گل پسر مهربون هستم. از ساعت هفت و نیم صبح که چشمامو باز کردم مدام به ساعت نگاه کردم و ساعت ها رو شمردم. ساعت نه و چهل دقیقه فرآیین رو بوسیدم، بهش تبریک گفتم و یه ترانه ی عاشقانه ی  تولد براش گذاشتم و ازش فیلم گرفتم. پسرکم هم سرش به اسباب بازی های جدیدش گرم بود و داشت با دختر و پسر عمه ش بازی می کرد. فقط بعد از تموم شدن آهنگ یک سری کلمه های نامفهوم ادا کرد، یه چیزی تو مایه های اده بده بدو ادی ...

با خودم تفسیر کردم که احتمالن داره تشکر میکنه یا ابراز رضایت از این آهنگی که براش گذاشتم.

پسرک دوست داشتنی مامان و بابا، امیدوارم تولد صد سالگی تو با صحت و سلامت جشن بگیری و برات از خدا آبرومندی و عاقبت بخیری رو توام با دل شاد، لب خندون و جیب پر پول آرزومندم ....

همیشه برامون بخند.



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.