آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

دومین مروارید در دهان پسرک جوانه زد

هفته ی گذشته حسابی شلوغ بودم، اول اینکه بابا و خواهری به تهران  آمده بودند و بعد از گذشت چهار روز، دیروز صبح راهی اصفهان شدند. و دوم اینکه شاغل بودن و رسیدگی به امور خانه و از همه مهم تر مراقبت از پرنده ی کوچک خوشبختی وقتی برای آپدیت کردن وبلاگ نگذاشت.

دیروز صبح که تمام و کمال در خدمت پسرک بودم ، دیدم بله دندان دومی هم سرو کله اش پیدا شده.

پ.ن: قربونش برم که انقدر مظلومه و  صداش درنمیاد. یعنی دلم آب میشه براش وقتی می بینم این همه درد و دوری از مامان و باباشو صبح ها تحمل میکنه و انقدر صبوری میکنه

نظرات 1 + ارسال نظر
لبخند ماه پنج‌شنبه 13 اسفند 1394 ساعت 14:17 http://Www.labkhandemah.blogsky.com

الهی...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.