آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

این روزهای فرآیین

این روزها فرآیین روبه راه تر شده و گمونم دیگه داره شرایط رو می پذیره. پرستارش میگه چند روزیه که هم آرامشش برگشته و هم خوابش تنظیم شده. غذاشو هم خیلی خوب میخوره ماشاله. الهی قربون پسرکم بشم که انقدر هم گلابی دوست داره.

از اول دی ماه فرآیین شروع کرد به غذا خوردن و به توصیه دکتر از دو قاشق غذاخوری لعاب برنج شروع شد و الان تبدیل شده به یه سوپی شامل برنج، هویج، سیب زمینی و قلم شتر. از میوه ها هم اول سیب و الان گلابی و دو سه روزی هم موز خورده. یه شیشه کوچیک هم شیر مادر میخوره. این کل تغذیه ش هست تو زمانی که من نیستم و وقتی من از سر کار برمی گردم حتی با وجود سیر بودن بازهم به من می چسبه و با ولع شیر می خوره.

از خاصیت های مادر بودن اینه که حتی اگر یک ساعت از فرشته ی بندانگشتیت دور باشی انگار یک ماه ازش دور بودی و وصف حال این روزهای من اینطوریه. وقتی برمیگردم و فرآیین و بغل می کنم دیگه دوست ندارم بزارمش زمین.

نظرات 2 + ارسال نظر
اسفندونه سه‌شنبه 6 بهمن 1394 ساعت 13:41 http://esfandooneh.blogsky.com

آخییییی
خدا حفظش کنه

ممنونم اسفندونه جونم

دخترک پنج‌شنبه 1 بهمن 1394 ساعت 21:19

ماشالله خدا رو شکر سرحال و سالمه
انشالله روز به روز هم روبه راه تر میشه آذرمی دخت جان
دلم برای مادرم تنگ شد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.