پسرک بندانگشتیه ما چند روزیست اصوات جدیدی رو با هیجان ادا میکنه تا اینکه بالاخره امروز این اصوات تبدیل شد به کلمه ای شبیه آقا، آقه یا آخا ...
منو انوش کلی ذوق زده شدیم. البته خواهری هم این چند روز اینجا بود و در ذوق زدگی ما شریک. اول که فقط از سر تجربه این اصوات رو ادا می کرد ولی الان دیگه با ما همراهی میکنه. بهش میگیم بگو آقا و پسرک با هیجان وصف ناپذیری میگه آققققا و ماهم کلی غش و ضعف میریم.
از روزی که فرآیین وارد زندگیه منو انوش شده زیبایی و شیرینیه زندگیه ما بدون اغراق صد برابر شده و تو این مدت پنج ماه و بیست روز، ساعتی نبوده که خداروشاکر نباشیم.
جمعه رفتیم جنگل لویزان. هوا واقعا عالی بود. سرد و تمیز و جاده های بی نهایت زیبا. یک برگریزان فوق العاده. (لطف پاییز به همین برگ ریزانشه دیگه). خلاصه که اونجا هم زیر آسمون ابریه خدا کلی ازش تشکر کردیم.
من این روزها مدام یاد سال گذشته میکنم. هر روز به انوش میگم یادته پارسال این موقع چیکار می کردیم. یادته جواب آزمایشو گرفتیم. یادته رفتم واسه اولین سونو برای تشکیل قلب. یادته با گریه اومدم خونه. وارد که شدم با دیدن اشکم ترسیدی. یادته وقتی فهمیدی اشک شوقه چقدر خندیدی. خلاصه که دیالوگ های این روزهای ما با یادته شروع میشه...
امروزم یه یادته دیگه به دیالوگ های سال آینده ما اضافه شد.
این روزها فرصتی به غیر از ثبت این تاریخ در وبلاگو و اینستاگرام و دفترچه خاطرات و رکورد کردن صدای فرآیین ندارم ولی تصمیم دارم شب یلدا براش جشن کلمه بگیرم. یه جشن سه نفره ...
سلام چه خوبه که ادم خاطرات خوبشو ازجمله ازدواج و بچه دار شدنشو جایی بنویسه که بدونه همیشه میمونه چون این خاطرات با گذشت زمان از یاد ادم میرن با خوندنشون تجدید خاطری میشه برا ادم
سلام پری جان . اره واقعا لذت بخشه
سلاممممممممممممممم
جطوری عزیزم خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی خیلی بهت تبریک میگم ناز پسرتو
خدا حفظش کنه سایه شما و آقا انوش همیشه مستدام
عزیزم وبتو نداشتم تازه پیدات کردم خیلی خیلی خوشحال شدم
دلم برات تنگ شده بود
سلام عزیزم. خوبی؟ امیرارسلان چطوره؟ به خدا دو شب پیش واشتم فکر میکردم خدایا ادرس اسمان هستی چی بود برم یه سر بزنم. خیلی جالبه . چقدر دل به دل راه داره.. منم دلم برات تنگ شده بود. خدارو شکر دوباره پیدا کردیم همو
اخی چه خوب . بچه ها تو این سن خیلی خیلی خیلی شیرینن
اره. بی نهایت شیرینه
"یادته" های شیرینتون زیاد
:)
ممنونم فاطمه جون. ایشاله
عجیب ترین حس این دوران اینه که با اینکه خیلی سخته و پر زحمت اما از الان میدونی که یه روزی دلت برای این روزای فرزندت تنگ میشه...
تا میتونی عکس و فیلم بگیر
دقیقا. من از همین الان هر روز دلتنگه دیروزشم . ولی چاره ای نیست . خاصیت زمان اینه دیگه