آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

لحظه دیدار تو شد .. روز میلاد من

دیدار ما بعد از گذشت دو سال مقارن شد با مراسم عروسی پسرخاله بنده 87/1/17 ... اونم چه دیدار لاوی :)

و اولین قرار ملاقات ما در رستوران هتل قصر بود، دو روز بعد از اینکه من از سفر حج برگشتم : 87/2/19

از اون شب به بعد ارتباط ما صمیمانه تر شد اما هنوزم حرفی از دوستی و ازدواج نبود. یادمه اولین باری که همسرجان می خواست بگه که منو دوست داره آدرس وبلاگشو بهم داد و وقتی رفتم و خوندم کلی ذوق زده شدم و کم کم بعد از گذشت دو ماه بحث ازدواجمون پیش اومد.

به مامان و بابا گفتم و اونا هم موافقت کردن که با هم دیگه در تماس باشیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.