آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

عجیب این پیرمرد مهربان است

مدیر جدید آبدارچی خود را آورده ادارۀ ما تا کم کاریهای آبدارچی سابق جبران شود.

بنده خدا چند بار از من پرسید برات چایی بیارم، گفتم: نه من چایی زیاد دوست ندارم کافئین داره

الان می بینم اومده یه لیوان رو میزم گذاشته، میگه: دیدم چایی سیاه دوست نداری، واست چایی سبز دم کردم

و من انگشت بر دهانِ حیرتم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.