کلی کار عقب افتاده دارم که انجام نداده ام: باید مقاله ام را تکمیل و ارسال کنم، کتابم را سر و سامان بدهم، سفارش جدیدم را استارت بزنم، مدارکم را برای درخواست آی دی به دانشگاه جامع ببرم و ... هزاران کار نیمه کارۀ دیگر
جالب اینکه قسمت های اصلی این کارها انجام شده و تنها مرحلۀ نهایی مانده که آن هم حسش نیست. از این حسِ بی حسی ناراحتم ولی ...
امیدوارم این بی حسی تا آخر هفته تمام شود و من بتوانم کارهایم را در هفته آینده ردیف کنم.
پ.ن: بعضی وقتا که میبینم هیچ غلطی نمیتونم بکنم، یاد این میفتم که آمریکا هم از همین جا شروع کرد.
دلم یه کم آروم میشه !!!!!!