آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

یک آرزوی نهفته در قلبم بود و یهویی برآورده شد

همین دوشنبۀ هفته گذشته بود که داشتم به همکارم می گفتم: تا همین چند سال پیش و زمانی که در مشهد دانشجو بودم حتما دو هفته یکبار به حرم امام رضا می رفتم ولی الان شاید حدود یک سال و نیمی ست که فرصتی پیش نیامده ... راستش را بخواهید این بار واقعا دلم تنگ شده بود.

حوالی ظهر بود که تماسی داشتم مبنی بر اینکه پنج شنبه باید برای انجام مصاحبه در مشهد باشم.

و پنج شنبه شب بود که روبروی حرم ایستادم، سلام دادم و از صمیم قلب سپاسگزاری کردم برای این فرصت طلایی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.