متصدی بانک (با لبخند): خانم شما تو حسابت 180تا تک تومن موجودی داری، با چه رویی اومدی درخواست وام می کنی.
همکار (طلبکارانه): خوب اگه پول داشتم که نمی آمدم وام بگیرم.
و این چنین بود که متصدی بانک از پشت باجه برخاست، به سمت در خروجی بانک به راه افتاد و در افق محو شد.