آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

آقای متصدی، گر دست فتاده ای بگیری مردی :)

همکارم واسه درخواست وام به بانک رفته. متصدی بانک حسابش را چک کرده و گفته وام شامل شما نمی شود. همکارم گفته من شنیدم بانک ملی به گردش حساب کاری نداره.

متصدی بانک (با لبخند): خانم شما تو حسابت 180تا تک تومن موجودی داری، با چه رویی اومدی درخواست وام می کنی.

همکار (طلبکارانه): خوب اگه پول داشتم که نمی آمدم وام بگیرم.

و این چنین بود که متصدی بانک از پشت باجه برخاست، به سمت در خروجی بانک به راه افتاد و در افق محو شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.