آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

آخه بیماری من کجاش زیباست !!!!!

پیرو متن پیشین که در رابطه با بیماری نوشته ام کامنت هایی برایم ارسال شده که همه سرشار از انرژی مثبت بود و به خاطر این انرژی های کیهانی بی نظیری که برام فرستادید، بی نهایت سپاسگزارم.

در بین این کامنت ها یکی از خوانندگانم نوشته: زیباست

آخه برادر من، دوست من .. خدایی پست من دو خط کامل هم نشده، خو لااقل می خوندی بعد کامنت میذاشتی، یا می تونستی زیر پست های قبل کامنت بزاری یا اصلاً حوصلۀ خوندن نداری کامنت نمیذاشتی خو و

به خدا من راضی به زحمت نبودم :)

پ.ن: بچه ها انرژی مثبت همتون رو من تاثیر زیادی گذاشت و الان خیلی خوبم خدارو شکر، دوباره هم ممنونم

سفر رفتم ولی به دلیل بیماری و فرار از آلودگی هوا

چند روزیست بیمارم، درگیرِ سرگیجه، حالت تهوع، تپش قلب، دکتر میگه مسمومیت غذاییه ولی الان یک هفته اس که من همون حالات رو دارم. دعا کنید برام که خوب بشم، ممنون از همگی

کل واگن منفجر شد :)

همیشه وقتی سوار مترو میشم شروع می کنم به خوانش آدم ها و از تک تک آدمهای اطرافم سناریو می سازم و تا رسیدن به مقصد کلی داستان پردازی می کنم، مگر اینکه فروشنده ای با کوهی از وسایل بیاد و حواسمو پرت کنه.

دیروز آقایی وارد شد، کالای مورد فروشش رو بالا گرفت و گفت:

دیگر  نگران  موهای  زائد  گوش و بینی   خود  نباشید، چارۀ کار شما در دستان ماست، با دستگاه های میکروتاچ مکس زیبایی را به خود هدیه دهید ....    دستگاه های   میکروتاچ   مکس

حالا همه به هم نگاه می کردند و خنده شونو به زور قورت می دادند. بار دوم که فروشنده دوباره جملاتش رو تکرار کرد، دختر بچه ای که با پدربزرگش کنار من نشسته بود زد زیر خنده با صدای بلند و جاده صاف کن خندۀ بقیۀ شد.

مگر بحران آب از بیماری های ناشناخته، ایدز، سرطان و .... بی اهمیت تر است!!!!!

رفتم پشت پنجره به گل ها آب بدم، اتفاقی همسایۀ طبقۀ پایین را دیدم که مشغول شستن اتومبیلش بود با یک سطل آب و یک تکه ابر.

و من در ذهن خود مشغول تدوین برنامه ای خیالی بودم. چه خوب می شد کشور ما هم مشابه کشورهای توسعه یافته مدام در حال کمک طلبیدن از مردم برای حل بحران ها بودند ولی به شیوه ای تاثیرگذار. مثلاً در جهت مصرف درست آب فراخوانی می دادند که همه برای شستن اتومبیل خود به یک سطل آب بسنده کنند و از این اقدام خود عکسی تهیه کرده و به جهت فراخواندن سایرین در شبکه های اجتماعی منتشر کنند. (مثل چالش آب یخ و هزاران حرکت مردمی دیگر)

بی گمان فرهنگ سازی بی نظیریست. (لااقل تاثیراتش از تبلیغات مضخرف رسانۀ ملی بیشتر می شد)

پ.ن: تفکراتم که تموم شد، دیدم انصافا ماشینش برق می زد

خستگی از تنم دراومد

دیروز برای بازگشت به خونه سوار یه ون شدم، وقتی همۀ مسافرها سوار شدن و در بسته شد، راننده که پیرمرد مؤدبی بود با صدای بلند گفت: عرض سلام و احترام دارم خدمتتون، بسیار خوش اومدید، خسته هم نباشید.

پ.ن: نمیدونم چرا وقتی لبخند هست باید به ابروهامون زحمت بدیم و اخم کنیم