بابا
زیاد سفر میره (حداقل سالی یکبار). یادمه ارمغان من از اولین سفرش یه جفت
کفش اسپرت سفید بود تو 5 سالگیم. از اون به بعد چمدون بابا همیشه بوی خاصی
داره جوری که هرجایی این بو رو می شنوم ناخودآگاه و با هیجان میگم وای چقدر
بوی چمدون بابا میاد و همیشه هم اسباب خندۀ دخترخاله و پسرخالم :)
دیشب بابا از سفر اومد و چمدونشو باز کرد. این دفعه سهم من از چمدونِ بابا یک جفت کفش و یه کیف بود با همون بوی همیشگی
پ.ن: هر دفعه که بابا واسه من سوغاتی میاره قبل از اینکه خوب نگاش کنم چند دقیقه بوش میکنم (نوستالژی)