البته که کلا نظام بانکداری این شکلی هست اما بانک کشاورزی سروری است برای خودش در کلاهبرداری
وام می دهند فقط لازم است چهار میلیون به مدت شش ماه بگذاری به حساب و به مشتری می گویند: شانزده درصد و پنج ساله.
حالا که موعد وام فرا رسیده می گویند قوانین عوض شده و باید بیست و دو درصد بپردازی سی و شش ماهه
چاره ای نیست باید بپذیری دیگر ...
مدارک باید ببری: سند ملکی به نام دارنده حساب که فقط هم منگوله دار باشد. گواهی امضای محضری خودت و ضامنت. ضامنت حتی نباید هزار تومن بدهی بانکی داشته باشد و هزاران مدرک دیگر
و بعد از دو ماه دوندگی مشتری را در پیچ می گذارند دریغ از قرانی وام
پ.ن: از مبلغی که وام می دهند چیزی نمی گویم که فقط لکه ی ننگی است بر پیشانیه مشتری
این شخص کسی نیست جز: امــــــــــــید جهان
خیرگزاری ها را می گردم تا بفهمم چه خبر از کجا؟؟
و در میان آن همه خبرهای پر استرس و مایوس کننده اینجا را می بینم. http://sara.jamejamonline.ir/NewsPreview/1693340972452288307 و احساس می کنم چقدر دلم سفر می خواد. سفر به اعماق پاییز، کم کم باید کوله بارم را ببندم ... اینجا ارزش دیدن دارد. پ.ن: لینکی که گذاشتم گزارش تصاویر زیبای پاییزی هست، سرشار از حس زندگی
بسه تن دادن به نابرابری
چه کسی گفته من از تو بیشترم؟
چه کسی گفته تو از من کمتری؟
شرم قصه ی منه، سکوت من
بی سبب هرگز نبود غروب تو
من شریک جرم آزار تو ام
در لباس یاور و محبوب تو
زخمی باغ عدن، جفت من نیمه ی من
اسم پر شکوهتو، با غرور فریاد بزن
نازنین از قفس بیزار من
جای تو گوشه ی خاموشی نبود
همدل و همراه من خونه ی تو
پشت پرده ی فراموشی نبود
قصه ی حوا رو بسپار دست باد
بذار این افسانه رو باد ببره
گرچه باد از نفس افتاده هم
این فریب کهنه رو نمی خره
تو همونی که به بیداری رسید
وقتی باد اومد صدامو ببره
چه کسی گفته که تو سفره ی شب
سهم خورشید من از تو بیشتره
من تموم کردم کلام درد تو
بعد از این نوبت توست بانوی من
این صدا و این ترانه مال تو
بی گذشت از غفلت من حرف بزن