آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

آذرمی دخت

عاشقانه های یک زندگی آرام

چه خوبه که این دو روز تو خرداد تعطیله

مادرجونم تا آخر اردیبهشت تهران موند و بعد از اون یه هفته ای خواهرم اومد و بعد هم فرآیین پیش باباش موند تا پنج شنبه غروب که همه مون با هم راهی شهرستان شدیم. قراره یک هفته ای شهرستان بمونیم. تو این مدت من مشغول کارهای سفر بودم.

آخه قراره بریم روسیه. به مدت یک هفته. فرآیین و همسرم نمیان. به این دلیل که همسرم کار داره و پیشنهاد داد حالا که نمیاد فرآیینو بذارم پیشش، چون هم بچه کمتر اذیت میشه و هم برا من راحت تره. البته از بابتی هم درست میگه. سفر به روسیه یک سفر تاریخی هستش و پر از بازدید از کاخ و قصر و ...  در نتیجه حتمن فرآیین اذیت میشه.

ما قراره هفدهم برگردیم به تهران و هجدهم پرواز به سمت مسکو ...


نظرات 1 + ارسال نظر
لبخند ماه چهارشنبه 26 تیر 1398 ساعت 09:54 http://Www.labkhandemoon.blogsky.com

از سفرتون چیزی نوشتین؟

سلام دوست عزیز. چه جالب که شما اینجا رو می خونید. من فکر کردم دیگه کسی وبلاگ نخونه. هنوز خاطرات سفرم رو ننوشتم. دارم می نویسمش . همین روزها آپلودش میکنم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.